هوش هیجانی، مفهومی جدید است که نزدیک به یک قرن توسط روانشناسان شناسایی شده است، اما هر یک نام مجزایی برای آن برگزیده اند. همگی روانشناسان به اتفاق در مورد تعریف هوش مشترک هستند و آن را توانایی پایش و نظارت هیجانات و احساسات خود و دیگران و تفکیک هر احساس و استفاده مناسب از این اطلاعات به عنوان راهنمایی تفکر و رفتار بیان کرده اند. مولفه های هوش هیجانی آگاهی از خویشتن، ایجاد انگیزش، همدلی و از همه مهمتر مهارت اجتماعی است.
در هوش هیجانی این مفهوم که ما می توانیم درک صحیح و مدیریت مناسبی بر روی احساسات خود و دیگران داشته باشیم و با دانش آن را توسعه دهیم موضوعی جذاب و پر طرفدار شده که کتاب ها و مقاله های بسیاری در این مورد منتشر شده است.
چگونه هوش هیجانی را تقویت کنیم؟
در این مقاله ۱۴ روش را برای تقویت و بهبود هوش هیجانی گرد یکدیگر آورده ایم که امیدواریم با پیاده سازی آنها در طول روز و تمرین در این راه بتوانید شناخت مناسبی از این قابلیت داشته و آن را در راه موفقیت خود و دیگران به کار ببندید. اگر این روش ها را در کارهای روزمره خود پیاده سازی کنید، تغییرات را به وضوح و ظرف مدت کوتاهی حس خواهید کرد. این روش ها عبارتند از…
1. پرسش سوالات اساسی
در روز اول از خود و حتی دیگران (اطرافیان، دوستان و همکارانتان) در مورد خود سوال بپرسید و از آنها جواب بخواهید. این سوالات را از افرادی که می دانید به شما پاسخ درست می دهند و شناخت نسبتا خوبی از شما دارد بپرسید و این سوالات را جمع بندی کرده تا به نتایج درستی برسید. نمونه سوالاتی که می تواند به شما کمک کند شاما موارد زیر است:
- نقاط قوت و ضعف من چیست؟
- من را چگونه توصیف می کنید؟
- سبک ارتباطی من با دیگران چگونه است؟
- احساسات من چگونه بر روی افکار و عملکرد من تاثیر گذار است؟
- چه خصوصیاتی در دیگران وجود دارد که باعث آزرده شدن من می شود و چرا؟
- من اشتباهاتم را چگونه تشخیص می دهم و واکنش من در لحظه فهمیدن اشتباه چگونه است؟
2.توصیف واضح احساسات
کلمات، واژگانی پر معنا هستند که هر کدام از آنها یک بار معنای خاص دارند. شما نمی توانید کلماتی را پیدا کنید که بار معنایی آنها مشابه یکدیگر باشند. به طور مثال وقتی به دکتر مراجعه می کنید و در مورد گلودرد صحبت می کنید او از شما می خواهد که با استفاده از کلمات احساس خود را بیان کنید. سوزش، تیر کشیدن، گرفتگی و خس خس، هر یک از این واژه ها در تشخیص دکتر معالج تاثیرگذار است و اگر نتوانید از واژگان به خوبی استفاده کنید ممکن است پزشک در تشخیص اولیه به خوبی نتواند مشکل شما را درک کند.
تمامی موارد را در طول زندگی در محیط خانوادگی و کاری خود پیاده سازی کنید. پس از شناخت واکنش عاطفی خود و تجربه آن می توانید با ذهنی باز با آن مواجه شوید. هنگامی که یکبار واکنشی را تجربه کردید برای دفعات بعد می توانید با مدیریت خود وضعیت را به شکل دیگری رقم بزنید. این امکان به شما داده می شود که بهتر رفتار کنید، زمان بگذارید و خود را تحلیل کنید و پس از پردازش احساسات با قوت بیشتری به سمت جلو حرکت کنید.
3.تامل کنید
هیچگاه سریع واکنش نشان ندهید چه در خوشحالی و چه در شرایط ناراحتی و بحرانی زندگی، اگر احساس می کنید که در شرایطی قرار گرفتید که احساسات شما به جای تفکر منطقی در حال تصمیم گیری است، مکث کنید. تلاش کنید تا آرامش پیدا کنید حتی شده برای لحظاتی از آن فضا خارج شوید تا ذهنتان فرصت تفکر داشته باشد، سپس برگردید و تصمیم بگیرید که چگونه با آن شرایط برخورد کنیم.
4.ترفند سه ثانیه
قبل از اینکه بخواهید هر حرفی بزنید و یا تصمیم خود را علنی کنید، ابتدا کمی به خود زمان دهید. این زمان تنها سه ثانیه است و در ذهن خود به این سوالات پاسخ دهید. این سوالات و پاسخ به آنها به شما کمک می کند تا از کرده خود پشیمان نشوید و حتی اگر این اتفاق افتاد، بدانید که با ذهنی باز و براساس شرایط پذیرفته شده نه اجبار و یا هر چیز دیگری که باعث سرکوب شما گردد.
- آیا این جمله نیاز به گفتن دارد؟
- آیا باید همین لحظه این جمله را بیان کرد؟
- آیا این جمله نیاز به گفتن از طرف من دارد؟
- آیا بعدا پشیمان از گفتن این جمله نخواهم شد؟
با پرسیدن سوال های درست از خود می توانید در مسیر مدیریت واکنش های عاطفی و حتی عصبی به شما کمک کند و باعث پشیمانی شما نگردد.
5.صحبت با آرامش
همیشه تلاش کنید تا با لحن آرام و منطقی صحبت کنید. اگر در هنگام یک مکالمه کاری و چه خانوادگی تن صدای خود را بالا ببرید، مطمئن باشید که حتی اگر حرف شما صحیح باشد، شنیده نخواهد شد. اگر حتی فضا به گونه ای شد که تمام افراد شروع به فریاد زدن کردند شما با تن صدای آرام خود می توانید فضا را مدیریت کنید و با تمرکز خود بحث را به بهترین شکل به پایان برسانید.
6.تفکر قبل از صحبت
قبل از آنکه هر صحبتی را شروع کنید به جملات خود فکر کنید. همیشه این را بدانید که افراد در مقابل انتقادات حالت تدافعی (گارد) خواهند گرفت و ممکن است حتی به غلط از خود دفاع کنند. اما اگر قبل از اقدام به مباحثه به جملات خود بیندیشید، می توانید به بهترین شکل آن را پیش ببرید. تلاش کنید در ابتدا از او تعریف کنید، با یادآوری نقاط قوت فرد مقابل گارد خود را می شکند و این فرصت برای شماست تا با گفتگویی مسالمت آمیز، نتیجه بهتری از بحث بگیرید.
7.تفکر پیشرو
تلاش کنید همواره تفکری رو به جلو داشته باشید، به این معنا که عواقب هر حرف و صحبت را بسنجید. تمرین این کار به شما کمک می کند تا در آینده ای نزدیک در هر مباحثه واکنش های بلند مدت و کوتاه مدت حرفهایتان را بدانید. اگر حس می کنید صحبتی که می کنید بر اساس قضاوتی است که در آن لحظه دارید، به آن سوالات باز گردید و مجدداً با خود پاسخ آنها را مرور کنید.
8.یادگیری از احساسات منفی
احساسات منفی را هیچگاه دور نریزید، به آنها فکر کنید و بررسی کنید تا آنها چه چیزی به شما می آموزند. قطعاً در دل هر احساس چه مثبت و چه منفی درسی بزرگ نهفته است. با کنکاش در آنها در می یابید که چگونه می توانید با احساسات منفی به خود انگیزه مضاعف ببخشید.
9.درس از گذشته
اگر در شرایطی قرار گرفتید که مجدداً کنترل احساسات خود را از دست دادید و به مثال گذشته رفتار کردید، اصلاً خود را سرزنش نکنید. شما در حال حرکت بر روی یک لبه هستید که نیازمند تمرین و ممارست است و نمی توانید در همان روز اول از خود انتظار معجزه داشته باشید، اما می توانید از آن درس بگیرید. با پرسش سوالاتی از خود، سعی کنید علت آن اتفاق را در خود جستجو کنید…
- چرا نتوانستم احساساتم را مدیریت کنم؟
- اگر بتوانم دوباره در آن شرایط قرار بگیرم چه می کنم؟
- در دفعه دوم که همین اتفاق افتاد، چگونه می توانم بر خود مسلط شوم؟
با بررسی شرایط و تحلیل خود می توانید خودآگاه و ناخودآگاه خود را برای دفعات بعدی آموزش دهید.
10.پذیرش انتقادات
هنگامی که شروع به تغییر می کنید، قطعا اطرافیانتان از شما انتقاد هایی خواهند داشت. با ذهنی باز آنها را پذیرا باشید و از آنها یاد بگیرید و برای ساخت مجدد خود استفاده کنید. در ذهن داشته باشید که اکثر انتقادات ریشه در حقیقت دارند، حتی اگر در مورد شخص شما این گونه نباشد، انتقادات جملاتی ارزشمند هستند که می تواند نگاه شما را به خود تغییر دهد. پس از شنیدن هر نقدی از خود بپرسید که…
- از این انتقاد چه چیزی یاد گرفتم؟
- این نقد چه کمکی به بهبود حال من دارد؟
- چگونه می توانم از این انتقاد برای بهتر شدن حال خود استفاده کنم؟
11.مبارزه با ترس
موقعیت هایی که ترس باعث می شود تا نتوانید به درستی بیاندیشید را شناسایی کنید و تلاش کنید بر آنها مسلط گردید. فضا های نا آشنا، افرادی که نمی شناسید و ترس از اتفاقات ناشناخته عواملی هستند که در عملکرد شما تاثیر گذارند. در این شرایط با تحلیل شناخته ها و حقایقی که می دانید تلاش کنید که به سمت جلو حرکت کنید.
12. عذرخواهی کردن
اینکه بتوانید درخواست بخشش را چه از خود و یا چه دیگری داشته باشید بسیار سخت است، بیان جمله “متاسفم” بار سنگینی است که فقط در لحظه بیان آن حس می شود در صورتی که پس از گفتن جمله شما آرامش خواهید گرفت. با یادگیری اینکه اشتباهات خود را بپذیرید، فروتنی را در خود تقویت کرده اید و همین مورد روابط شما را ارزشمند تر خواهد کرد.
13. کنترل افکار
مدیریت احساسات در اوج دشوار است که به شدت عصبی باشید و یا حتی خوشحالی وصف نشدنی داشته باشید. این را در ذهن خود مرور کنید که باید آن را مدیریت نمایید زیرا هر دو حالت برای شما مضر است. در این حالت احساسات را نادیده نگیرید و یا حتی سرکوب نکنید، بلکه به تصدیق آنها بپردازید و آنها را برای رسیدن به اهدافتان سوق دهید.
14. کنترل روابط
روحیات افرادی که در اطراف شما هستند بر خلق و خوی شما تاثیرگذار است، تلاش کنید تا جایی که می شود از افراد منفی نگر فاصله بگیرید. افرادی که دائم خود را سرکوب می کنند، شخصیت مناسبی برای ادامه یک رابطه دوستانه نیستند، “نه” گفتن را بیاموزید و در مسیر رشد خود پیاده سازی کنید.
افرادی که نیاز دارند تا با تحقیر شما خود را بزرگ جلوه دهند و یا با تمسخر تان کاری که در ذهن دارید را کوچک بشمارند اهمیت حضورتان را نمی دانند. خود را برای آنها کمرنگ کنید تا بهتر بتوانند با حقایق زندگی آشنا شوند.